امروز کلاس داشتم...
گل نیومده بود...خبر ندارم...
به اون دختر فضولم عرض کردم حرف درنیار...ای بابا
با استاد یکم گپ زدیم...اومده بود کارمو انجام میداد!
گفت بذار بیکارم برات کار کنم....چون پسر خوبی هستی!(دوستان چشا شده بودعین اینمیگفتن استاد فامیلته!!...منم:)
یکم دردودل کردیم...استاد خوبیه
خوابم میاد برم بخوام...
خدایاا خودت به گل بگو...
نظرات شما عزیزان:
|